نام های پیشین بندرعباس

نام های پیشین بندرعباس

تا قبل از قرن چهارم هجری در حوالی شهر بندرعباس فعلی ، بندر و روستای کوچکی به نام «سورو» وجود داشت که جغرافیا نویسان قرن چهارم هجری قمری از آن نام برده اند. برخی معتقدند «شهرو» که اصطخری به عنوان «دهی کوچک بر کنار دریا» از آن نام برده، همان بندر «سورو» است. این بندر در سال نهصد و بیست و چهار هجری قمری «بندر جرون» خوانده می شد و دهکده ای کوچک بود و در روبه روی سواحل شمالی جزیره پراهمیت «هورموز» آن روزگار، قرار داشت. در سال هزار و پانصد و چهارده، پرتغالی ها این دهکده کوچک را برای پیاده شدن و بارگیری اجناس از خشکی انتخاب کردند. به دلیل خرچنگ زیادی که در ساحل این بندر وجود داشت، نام آن را «بندر کاماراو» یا «کامبارائو» ، یعنی بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدی؛ یعنی «گمبرون» یا «گامبرون» به احتمال زیاد از لغت پرتغالی «گامارائو» اقتباس شده است."

بر عکس نظر فوق مسلم به نظر می رسد که هر دوی نامهای سورو و گمبرون هر دو لفظ اصل ایرانی داشته و در اصل به صورتهای "سارو" (منسوب ساری یعنی نوعی پارچه که در سمت هندوستان تولید میشده است) و خامه ور رون (محل دارای پارچه و تور و ریسمان) می بوده است. این نام به ظاهر می توانست به موجود کجکی راه رونده یعنی خرچنگ اطلاق شود که پرتقالیها محتملا آن را در زبان خویش به همین معنی یا به معنی گمرک گرفته اند. نام اخیر یعنی خامه ور ون در نام بندر خمیر استان هرمزگان واقع در شمال جزیره قشم زنده مانده است. بنابراین تصادف شباهت نام پرتغالی کامبارائو/کاماراو به کلمه فارسی خم برو و خمی رو باعث می توانست سبب پدید آمدن نام کهن محلی نام این شهر یعنی خمبرو در معنی محل خرچنگها شده باشد. گرچه اساساً معلوم نیست که پرتقالیها نام گمبرون (خام ور ون) را رسماً در زبان خویش به معنی محل خرچنگ یا شهر گمرکی گرفته باشند. نام جزیره سیری را نمی توان با نام سورو محک زد معنی درست آن به سبب دور افتادگیش از سواحل ایران و شبه جزیره عربستان همان جزیره سّری و مخفی است. یونیان نام کهن بندرعباس را در لشکرکشیهای اسکندر و نیروی دریایی او سالمونت قید نموده اند که آن را نیز می توان به همین معنی جایگاه تولید پارچه ساری / ساره یا سالمو (تور، ریسمان) گرفت. نظر به کلمه ثیاب در زبان عربی که معنی جامه ها و البسه است؛ مسلم می نماید نام تیاب که آن را نام دیگری بر شهر میناب دانسته اند خود همان شهر سورو (سالمونت) عهد باستان یعنی بندر عباس کهن منظور بوده است. نام قدیمی میناب یعنی اورموز (اور مو اوس) را در زبان اکدی می توان به معنی شهر آب جاری گرفت که مترادف نام میناب (جایگاه دارای آب نیکو) است.

نام جرون هم به نوبه خود جای بررسی دارد چه همان طوریکه گفته شده است:"جرون نام قدیمی جزیره هرمز بود ، اما بعد از انتقال مرکز تجاری و بازرگانی هرمز قدیم (میناب) به این جزیره و ایجاد شهری بنام هرمز در این جزیره ، کم‌کم اسم هرمز با توجه به سابقه تاریخی آن ، جای جرون گرفته و بعنوان جزیره هرمز شهرت جهانی یافت.بعدها نام جرون به بندرگاهی که در منطقه سورو قدیم و جود داشت، اطلاق گردید.

با رونق و گسترش تجارت در جزیره هرمز بندر جرون هم رو به رشد نهاد از این بندر برای بارگیری وتخلبه کالاهای تجاری جزیره هرمز استفاده می شد.جرون شهری است نیکو و بزرگ و دارای بازارهای خوب که بندرگاه هند و سند می باشد و مالتجاره های هندوستان از این شهر به عراق عرب و عراق عجم و خراسان حمل می شود (به نقل از ابن بطوطه جهانگرد مراکشی).

بر گرفته از کتاب از بندرجرون تا بندرعباس ، نوشته احمد سایبانی."

کلمه جِر در فارسی به معانی شکاف زمین و نهر کوچک است. از این مفهوم در باب نام جرون دو نوع می توان نتیجه گیری نمود. نخست اینکه از نام جر رون (جر ران، جر لان) مفهوم قطعه زمین جداشده از سرزمین و خاک اصلی یعنی جزیره اراده شده باشد. از اینکه در زبان فارسی اثر و نشانی از این مفهوم نمی بینیم؛ لذا باید آن را کنار نهاد. دوم اینکه از آن معنی ناحیه ای که در کنارهای نسبتاً مرتفع آب گودی قرار گرفته یعنی بندر (بُن در یا بُن دریا) منظور شده باشد. از سفرنامه ابن بطوطه چنین مستفاد میشود که نام جرون به همین معنی اخیر گرفته شده و به بندرگاهی درشهر سورو اطلاق گردیده است. بدیهی است که این نام بدین مفهوم می توانست بین بندرگاه شهر سورو و جزیره جرون (جزیره هرمز) مشترک بوده باشد.

- علی مفرد

لینک کوتاه: https://b٢n.ir/j٨٣۴٨٩